چه دير !
سلام ني ني هاي مامان . خوبيد جوجوهاي من؟با ماماني قهريد؟حق داريد ! خيلي دير اومدم . اين روزها سر ماماني خيلي شلوغه . شلوغ بد ، نه ! شلوغ خوب . كارم توي شركت زياده ف حواسم بايد به سهامم باشه ، كلاس زبانم هم دوباره شروع شده ، خونه داري هم كه هميشه هست . مي بينيد گلهاي مامي؟ ماماني كاري واسه انجام دادن داره . باور كنيد هفته پيش يه عالمه سبزي پاك كردم . به بابايي گفته بودم 5 كيلو شويد بخره تا خشك كنم . ظهر بهم زنگ زد ، گفت سمي چند تا از همكارات رو بيار خونه تا با هم سبزي پاك كنيد ، يه عالمه برات سبزي خريدم . گفتم خودم پاك مي كنم ، 5 كيلو سبزي كه چيزي نيست ! گفت ده كيلو كرفس هم برات خريدم ، نداشتيم كه ؟ يه كيلو هم خوردن خريدم تا شب سبزي ب...
نویسنده :
سمیه مهدی جو
14:42